بزنم به رگم که رها بشوی ..

ساخت وبلاگ

داشـتم بال‌ هایم را امتحان می‌کردم که تو پیدایت شد . از فکر پـرنده شدن بیرون آمدم و عاشـقت شدم. بزنم به رگم که رها بشوی .....
ما را در سایت بزنم به رگم که رها بشوی .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : xawhra بازدید : 29 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 13:25

 

یا نبود یا اگر هم بود عصبانی و عبوس بود

اسمش رعد و برق بود .. مهربان که میشد هیچ کلمه ای نداشتیم که صدایش بزنیم ..

بزنم به رگم که رها بشوی .....
ما را در سایت بزنم به رگم که رها بشوی .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : xawhra بازدید : 146 تاريخ : دوشنبه 5 فروردين 1398 ساعت: 4:29

خم شدم و از زمین تکه ها را جمع کردم و توی کیفم گذاشتم ، هرچه نگاه میکردم یادم نمی آمد این تکه ها برای کجاست ... این تکه های قرمز برای کجا بود؟ آن تکه ی سبز چی؟ آن خیال سپید؟ آن غمِ خاکستری سخت؟ چقدر گ بزنم به رگم که رها بشوی .....ادامه مطلب
ما را در سایت بزنم به رگم که رها بشوی .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : xawhra بازدید : 133 تاريخ : دوشنبه 5 فروردين 1398 ساعت: 4:29

    داشتیم از درد حرف میزدیم و خنده مان گرفته بود .. همینکه اینهمه درد در روزمرگی هامان پررنگ میشد و لکه ی سیاهی را میدیدیم که روی پیرهن سفیدمان افتاده بود و بزرگ و بزرگ تر میشود همین تیرگیِ میان روزه بزنم به رگم که رها بشوی .....ادامه مطلب
ما را در سایت بزنم به رگم که رها بشوی .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : xawhra بازدید : 152 تاريخ : دوشنبه 5 فروردين 1398 ساعت: 4:29

 

کجـــایی؟

شبیه به اقامت همیشگیِ موج ها در دریا

درونِ خاطراتِ تو ایستاده ام هنوز .

 

کجایی؟

رسیدی به آنچه میخواستی؟

به آنکه من نبودم؟

 

بزنم به رگم که رها بشوی .....
ما را در سایت بزنم به رگم که رها بشوی .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : xawhra بازدید : 165 تاريخ : دوشنبه 5 فروردين 1398 ساعت: 4:29

یک لحظه هایی هست ، آن آخرهای شب ، نزدیک طلوع صبح ..  که چراغ ها را خاموش کرده ام؛ توی سکوت وسط اتاق کوچکم دراز کشیده ام و صدای یخچال را از آشپزخانه می شنوم که خاموش و روشن می شود، صدای باز و بسته شدن بزنم به رگم که رها بشوی .....ادامه مطلب
ما را در سایت بزنم به رگم که رها بشوی .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : xawhra بازدید : 144 تاريخ : دوشنبه 5 فروردين 1398 ساعت: 4:29

نیازمندیم به پیدا کردن دست هات .. به پیدا کردن صفحه اینستات .. نیازمندیم به نگاهات به برق چشمای غمگینت .. نیازمندی بزنم به رگم که رها بشوی .....ادامه مطلب
ما را در سایت بزنم به رگم که رها بشوی .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : xawhra بازدید : 162 تاريخ : شنبه 30 تير 1397 ساعت: 12:43

داداش کوچیکه :) یک لحظه هایی هست ، آن آخرهای شب ، نزدیک طلوع صبح ..&nb بزنم به رگم که رها بشوی .....ادامه مطلب
ما را در سایت بزنم به رگم که رها بشوی .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : xawhra بازدید : 163 تاريخ : شنبه 30 تير 1397 ساعت: 12:43